مصاحبه با موسس موفق استارتاپ feedcheck

موضوع کسب و کار : سیستم مدیریت و درک بهتر نظرات مشتریان برندها در فضای آنلاین

نوع کسب و کار : آنلاین

مشتریان بالقوه : برندهای مصرفی

زبان : انگلیسی

بنیانگذار : Adrian Balcan

آدرس وب سایت: feedcheck.co

استراتژی بازاریابی :

  • بهینه سازی سایت برای موتورهای جستجو seo برای جذب ترافیک ورودی بیشتر
  • تولید محتوای مفید و کاربردی

درآمدزایی : فروش ماهیانه سرویس

 

فیدچک استارتاپی است که نظرات مشتریان درباره یک برند مشهور را از سرتاسر اینترنت جمع‌آوری می‌کند و مورد تجزیه‌و‌تحلیل قرار میدهد. استارتاپ FeedCheck  در پنجمین سال فعالیت اش است و در حال حاضر درآمد ماهیانه 15 هزار دلار دارد و مشتریان زیادی مانند برندهای مطرحی چون Nestle و P&G از خدمات آنها استفاده می‌کنند.

در این مطلب صحبت های آدریان یکی از بنیانگذاران فیدچک را باهم مرور می‌کنیم که درباره چگونگی شکل‌گیری این ایده ؛ آغاز بکار و ادامه فعالیتش صحبت میکند. مثل همیشه بخش هایی که مهمتر و قابل توجه تر هستند و به بیانی تفاوت بین کسب و کارهای موفق و ناموفق میتوانند محسوب شوند را برایتان مشخص کردم تا دقت بیشتری در موردشان داشته باشید و در مورد ایده و کسب و کار خودتان در نظر بگیرید.

آدریان 31 ساله است و در حال حاضر در بخارست ، پایتخت رومانی زندگی می کند. او داستان استارتاپ موفقش را اینگونه تعریف میکند.

در سال 2012 ، زمانی که دانشجو بودم ، یک اپلیکیشن ساده تولید کردم که در آن زمان یک متن ساختار یافته را در اینترنت شناسایی میکرد در سال 2014 شرکتی تأسیس کردم که در آن شرکت، راهکارهای جمع آوری داده را به شرکت ها و کسب‌وکارهای دیگر در سراسر دنیا ارائه می دادیم . و همین خدمت منجر به تعاملات ما با شرکت های بسیاری شد.

در سال 2016 ، شروع به همکاری با یک شرکت کوچک به نام Vector Watch کردیم که بعداً توسط  Fitbit خریداری شد. وکتور واچ در حال ساختن ساعت هوشمندی بود و داده هایش  را از اینترنت میگرفت و روی ساعت نشان میداد (مانند دمای آب و هوایی یک منطقه خاص) و ما به آنها کمک کردیم تا این داده ها را در لحظه، بتوانند بصورت آنلاین دریافت و نمایش دهند. پس از مدتی ساعت هوشمند آنها در وب سایت ها و کانال‌های فروش متعددی توزیع و به فروش رسید. ولی همین تعدد کانال‌ها و بسترهای فروش، آنها را با مشکل جدیدی مواجه کرد.

مشتریان  وکتور واچ در کانال‌های متعدد نظرات خود را اعلام می کردند و مدیران وکتورواچ میخواستند با همه مشتریانشان که بازخورد میدهند در ارتباط باشند. این یک لحظه خاص برای ما بود زیرا متوجه شدیم که این نیاز منحصر به یک شرکت و یک برند خاص نیست بلکه می توانیم محصولی بسازیم که برای برندهای مختلف مورد استفاده قرار بگیرد.

بنابراین ما شروع به ساخت برنامه ای کردیم که کامنت ها و نظرات ثبت شده مشتریان  را از پلت فرم ها و وب‌سایت‌های مختلف جمع آوری و تحلیل  میکرد. در این کار موفق عمل کردیم و بازخورد خوبی از شرکت وکتورواچ گرفتیم، با اینحال آنها تنها مشتری ما برای این خدمت بودند.

ما هر هفته ویژگی های جدیدی به این سرویس اضافه میکردیم و همزمان با مشتریان دیگری مانند چند برند الکترونیکی صحبت میکردیم تا بتوانیم درک بهتر و صحیح تری از نیاز مشتریان بالقوه مان داشته باشیم . در این بین روشهای زیادی را برای جلب مشتری با استفاده از تبلیغات در LinkedIn ، تبلیغات گوگل ادز و حتی فیس بوک امتحان کردیم. ولی هیچکدام از آن تبلیغات در آن زمان نتیجه ای نداشت.

در همان حین سرمایه‌گذاران شرکت وکتورواچ ، حمایت مالی شان را از وکتورواچ متوقف کردند و ما ماندیم با یک محصول بدون مشتری!

شش ماه تلاش کردیم تا بالاخره توانستیم اولین مشتری را از طریق SEO سایت جذب کنیم که برای سرویس ما ماهیانه 5 دلار میپرداخت.

آن شش ماه روزهای بسیار سختی بود ولی کم کم  مشتریان بیشتری با ما تماس گرفتند و با افزایش تعداد مشتریان، اعتماد به نفس ما هم افزایش پیدا کرد. بعد از مدتی از طرف یکی از شتاب دهنده های محلی دعوت به همکاری شدیم و به آنها ملحق شدیم.

در ادامه کار با موارد و چالش های جدیدی مواجه میشدیم و همچنان سعی میکردیم باگ ها و  مشکلات سرویس را شناسایی و محصول را بازسازی کنیم  و از طرف دیگر شبکه ارتباطی ‌مان را به هدف افزایش تعداد مشتریان توسعه می‌دادیم.

در آن زمان ، یک عضو جدید به تیم ما اضافه شد تا از جنبه بیزنس  وتجاری به ما کمک کند.

هر سوال و موضوعی  که مطرح میشد را بررسی میکردیم  و همین کار منجر به افزایش تعداد تعاملات ما با مشتریان بالقوه فعال در صنعت شد.

در حال حاضر در پنجمین سال فعالیت مان هستیم و از روند رو به رشدی که داریم احساس رضایت میکنیم

 

 

مصاحبه ای کوتاه با آدربان بنیانگذار فیدچک

ادریان چه بک گراند تحصیلی و کاری داری  و چگونه به ایده feedcheck رسیدی؟

در سال 2014 ، درست پس از اتمام تحصیلات دانشگاهی ، شرکتی را راه اندازی کردم که به کسب و کارها در جمع آوری اطلاعات مورد نیازشان از سرتاسر اینترنت کمک می کرد.

در سال 2016 با یک شرکت ساعت هوشمند همکاری مان را آغاز کردیم تا به آنها کمک کنیم داده ها در لحظه (مانند موجودی ، آب و هوا و غیره) را به ساعت هوشمندی که میساختند اضافه کنند. بعد از مدتی متوجه نیازی در این شرکت شدیم مبنی بر اینکه میخواستند تمام نظرات مشتریان را در تمام وب سایت ها و کانال های فروش داشته باشند تا بتوانند بازخورد دهند و ارتباطشان را حفظ کنند. این یک لحظه خاص برای ما بود. و متوجه شدیم که این نیاز مختص یک شرکت و یک برند خاص نیست و برندهای دیگر نیز میتوانند ازین محصول استفاده کنند در این زمینه شروع به کار کردیم و چند ماه بعد ، یک MVP داشتیم.

 

چگونه ایده‌تان را پیاده سازی کردید؟

از آنجا که ما این نیاز شناسایی کردیم ، شروع به ساخت FeedCheck کردیم ، یک راه حل برای تجزیه و تحلیل نظرات مشتریان بصورت جامع.

ابتدا شروع به جمع آوری داده ها کردیم،  زمینه ای که در آن تجربه و تخصص خوبی داشتیم. یک موتور که می تواند نظرات مشتریان را از وب‌سایت های مختلف جمع آوری کند ، در مرحله بعدی شروع به تجزیه و تحلیل داده های جمع آوری شده کردیم.

با توجه به اینکه نظرات عموما شامل حروف متنی و اعداد است ، تجزیه و تحلیل را به دو بخش کمی و کیفی تقسیم کردیم. ابتدا با بخش کمی شروع کردیم  مواردی مانند مانند رتبه بندی ، میزان تکامل در زمان ، تعداد کامنت ها  و غیره .

در سال 2017 با مایکروسافت مشارکت کردیم و آنها منابعی را برای توسعه تجزیه و تحلیل کیفی نظرات و کامنت‌ها به ما پیشنهاد کردند. ما از هوش مصنوعی برای تجزیه و تحلیل احساسات استفاده میکنیم و نظرات مشتریان را به قسمتهایی تقسیم می کنیم که ویژگی های خاص محصولات را ذکر می کند. این بخش به برندها اجازه می دهد تا ببینند کدام ویژگی بیشترین محبوبیت و کدام ویژگی کمترین محبوبیت را بین مشتریان دارد.

ما در فیدچک به این سوال پاسخ میدهیم که “چرا مشتریان ما این محصول را دوست دارند یا از آن متنفرند؟”

زمانیکه مشتریان بیشتری را جذب کردیم ، با درک نیازهای آنها توانستیم محصول را در مسیر درست توسعه دهیم .

یکی از استراتژی‌های موفقیت‌آمیز ما  این بود که صبر نکردیم  ابتدا یک محصول کامل با امکانات زیاد بسازیم و بعد به بازار ارائه‌اش دهیم. عموما در کسب و کارهای اینترنتی یا ساخت پلت فرم های نرم افزاری ، توسعه دهندگان تمایل دارند ابتدا یک محصول کامل و بی عیب و نقص  با امکانات زیاد بسازند و گاهی اوقات پیاده سازی چنین چیزی ممکن است ماه ها یا حتی سال ها طول بکشد. ممکن است هر روز یک امکان جدید به ذهنتان برسد و احساس کنید هنوز برای اینکه محصول قابل ارائه ای داشته باشید کارهای زیادی باید روی آن انجام دهید ولی در حین طولانی شدن زمان انتظار برای ورود به بازار، ممکن است اشتیاقتان را برای محصول یا فرصت موجود در بازار را از دست بدهید.

ما محصول را پس از چند ماه کار روی آن منتشر کردیم. با وجود اینکه می دانستیم کارهای بیشتری برای بهبود و تکمیل آن وجود دارد، اما احساس کردیم زمان مناسبی برای ارائه آن به بازار است. ورود به موقع ما به بازار یک استراتژی خوب بود زیرا به جای اینکه سیستم را بر اساس فرضیات خودمان درباره آنچه مشتریان میخواهند توسعه دهیم ، توسعه را با نیازهای واقعی مشتریان پیش بردیم.

 

برای معرفی و توسعه محصولتان از چه استراتژی بازاریابی استفاده کردید؟

پس از اینکه نسخه MVP را راه‌اندازی کردیم ، سعی کردیم ترافیک ارگانیک را از موتورهای جستجو افزایش دهیم. ما هیچ بودجه ای برای بازاریابی پولی یا تبلیغات نداشتیم ، بنابراین با SEO (بهینه سازی برای موتورهای جستجو) شروع کردیم.

اقداماتی برای گرفتن بک لینک از دایرکتوری های مرتبط کردیم و یک وبلاگ ایجاد کردیم و روی برخی کلمات کلیدی خاص مانند “نظارت بر بازبینی” بصورت متمرکز کار کردیم ونتایج فوق العاده‌ ای بدست آوردیم. و برای برخی عبارات در جایگاه‌های برتر جستجوی گوگل قرار گرفته ایم

کار دیگری که انجام دادیم این بود که لیستی با محصولات محبوب مانند محصولات اپل ، تبلت ها و اکسسوری ها ایجاد کنیم و برای هر کدام ازین محصولات صفحات خاصی ایجاد کردیم و درباره هر یک از محصولات، یک چگیده و نظر جامع، که از نظرات مشتریان استخراج شده بود، ارائه دادیم. اینگونه برای هر محصول ، یک پست وبلاگ اختصاصی با تجزیه و تحلیل بررسی های آن ایجاد کردیم.

این اقدام باعث ایجاد ترافیک  بالایی شد ، اما ترافیک از مشتریان هدف بالقوه (برندهای تجاری) ما نبود. بیشتر کاربرانی که ازین طریق وارد سایت ما میشدند مصرف کنندگان علاقه مندی بودند که میخواستند در مورد محصولی که می خواهند بخرند بیشتر بدانند.

سئو به ما کمک کرد تا بدون بودجه تبلیغاتی شروع کنیم. و موفق به ایجاد یک جریان ترافیک ارگانیک و حتی یک جریان هدایت کننده شدیم که از طریق فرم تماس وب سایت،  به ما مراجعه میکردند.

 

وضعیت فعلی کسب‌وکارتان چگونه است و برای آینده چه اهدافی دارید؟

امروز ، پنج سال پس از آغاز فعالیت مان ، رشد زیادی کرده ایم. برندهای معروف جهانی زیادی را به عنوان مشتری  داریم و قصد داریم مشتریان سازمانی بیشتری به مجموعه خود اضافه کنیم. و درحال توسعه تیم برای ارائه خدمات خود به برندهای بیشتر هستیم.

ما همچنان تلاش میکنیم تا نیازهای برندهای مصرفی را بهتر درک کنیم و بهترین راه حل را به آنها ارائه کنیم.

 

از زمان شروع FeedCheck ، بزرک ترین درس هایی که گرفته اید چه بوده است؟

قبل از FeedCheck ، من چند محصول دیگر را راه اندازی کردم ، اما FeedChek موفق ترین بود. با توجه به اینکه اولین مشتری واقعی مان را برای FeedCheck بعد از شش ماه جذب کردیم و پس از سه سال به نقطه سر به سر رسیدیم ، درس مهمی که گرفتیم این است که صبر بسیار حیاتی است. کارآفرینانی را می بینم که می خواهند چیزی بسازند و از همان سال اول سود کنند. من فکر می کنم چیزهای با ارزش با گذشت زمان ساخته می شوند.

ارتباطات و مکان جغرافیایی شما نیز مهم است. برای مثال رقبای ما در ایالات متحده در جذب مشتریانی که در همان کشور هستند بهتر عمل میکنند.

 

بزرگترین موانعی که پشت سر گذاشته اید چه بوده است؟ بدترین اشتباهاتتان چطور؟

من فکر می کنم بزرگترین چالشی که با ان مواجه بودیم انتظار طولانی‌مدت برای جذب اولین مشتری پرداخت کننده بود. روحیه تیم چندان خوب نبود ، بنابراین جذب اولین مشتری یک اتفاق عالی بود. زیرا برای ما به این معنی تایید محصول بود.

چالش دیگر زمانی بود که یکی از اعضای اصلی تیم ،تصمیم گرفت شرکت را ترک کند.

در ابتدا روزهای سختی بود ، اما با وجود این چالش ها موفق شدیم.

 

چه ابزارها و منابعی را پیشنهاد می کنید؟

برای یک استارتاپ ، ابزارهای رایگان زیادی وجود دارد که میتوانند استفاده کنند. یکی از آنها Lean Canvas   است. که ما از آن برای ارزیابی سریع فرصت های جدید استفاده می کنیم.

یکی از ارزشمندترین کتابهایی که مطالعه کردم ، کتاب چهارگام برای ظهور استراتژی‌های موفق در راستای موفقیت محصول نوشته استیون گری بلنک است

. The Four Steps to the Epiphany by Steve Blank