شکست یک استارتاپ آموزشی برای کارآفرینان جوان با هزینه 150 هزار یورو

 

فابین در سن 24 سالگی اقدام به راه‌اندازی استارتاپی در حوزه برگزاری دوره آموزش کارآفرینی برای کارآفرینان جوان کرد. یک دوره یکساله که مبتنی بر انتقال تجربیات و آموزش مهارت‌های مورد نیاز کارآفرینان جوان باشد. راه اندازی این استارتاپ دو سال زمان و 150 هزار یورو هزینه داشته است که نهایتا فقط 30 هزار یورو برمیگردد و به دلیل عدم تناسب خدمت با بازار انتخاب شده استارتاپ در همان اوایل کار متوقف میشود.

 

کمی بیشتر در مورد فابین

فابین است یک تولیدکننده محتوا و کارآفرین 24 ساله از برلین آلمان هست. در حال حاضر، به استارتاپ‌های نوپا در مرحله ایده‌پردازی و طراحی استراتژی کمک میکند. همچنین برای شرکت‌های مختلف استراتژی محتوا تدوین میکند. حدود 5 سال است که فابین مجموعه پادکستی دارد که با کارآفرینان موفق مصاحبه می کند و همین نقطه شروع او برای کارآفرینی بوده است.

 

در ادامه این مطلب  به بخشی از مصاحبه فابیان و تجربیات باارزشی که به درست آورده می‌پردازیم.

فابین میگوید : استارتاپ ما مبتنی بر یک برنامه آموزشی یک ساله برای کارآفرینان 17 تا 23 ساله بود. و برای ارئه خدماتی همچون برگزاری کارگاه‌های آخر هفته ، مربی و مشاور شخصی و گروههای پاسخگویی و تعامل بین شرکت کننده ها ، مبلغی دریافت میکردیم.

 

خلاصه ای از بک‌گراند فابین از زبان خودش

قبل از شروع yep ( نام استارتاپ فابین)، من در حال اجرا یکی از بزرگترین پادکست های آلمانی در زمینه کارآفرینی و استارتاپ ها بودم.  بر همین اساس یک شبکه قوی از بنیانگذاران باتجربه ایجاد کرده بودم و فردی مناسب برای کارآفرینان جوان و مشتاق به حساب می‌آمدم. هم بنیانگذار دیگر yep موسس دانشگاهی در آلمان بود اولین دانشگاهی در آلمان که در آن می توانید یک کسب و کار ایجاد کنید و در کسب مدرک کارشناسی به شما کمک می کند.

و نتیجه صحبت های ما در حوزه کارآفرینی، منجر به شناخت فرصتی شد که میتواست به کارآفرینان جوان کمک کند تا در یک گروه از هم سن و سالان و همتایان خودشان حضور داشته باشند و از تجربه کارآفرینان مجرب و صاحبان کسب و کارهای موفق استفاده کنند.

 

چطور از ایده به محصول رسیدید ؟

من با ده ها موسس جوان که در مراحل مختلف راه اندازی کسب و کارشان بودند صحبت کردم و یکی از رایج ترین مشکلات کلیدی این کارآفرینان جوان فقدان عدم راهنمایی مناسب و پخته و نداشتن ارتباط با دیگر کارآفرینان جوانی بود که با مشکلات مشابه دست و پنجه نرم میکردند و میتوانستند با هم همفکری کنند و  راهکارها و تجربیاتشان را با یکدیگر به اشتراک بگذارند .

 

بنابراین ما سعی کردیم با تدوین یک برنامه یکساله این فرصت را برایشان ایجاد کنیم . در این دوره گروههایی را برای مشارکت و تعامل بیشتر شرکت کنندگان با هم در نظر گرفتیم و برای هر شرکت کننده این امکان را فراهم کردیم تا بتواند با یک بنیانگذار موفق  به عنوان مشاور در ارتباط باشد و همچنین  کارگاه های آموزشی اختصاصی در مورد تجربیات بنیانگذاران  و موضوعات کاربردی مهمی  که هر کارآفرین و صاحب کسب و کاری نوپا به آن احتیاج دارد، در نظر گرفتیم .

چهار ماه در مورد این ایده تحقیق کردیم و دو ماه و نیم بعد از معرفی این دوره 28 شرکت کننده که متعهد به پرداخت 1800 دلار در سال بودندجذب کردیم.

 

چگونه شرکت کنندگان بیشتری برای دوره تون جذب کردید؟

دقیقا همینجا با یکی از مشکلات روبرو شدیم. ثبت نام دوره بصورت سالیانه اجازه مقیاس پذیری را نمیداد. به همین دلیل دو نوبت ثبت نام در سال را برنامه ریزی کردیم تا بتوانیم شرکت کنندگان بیشتری جذب کنیم.

از آنجایی که جامعه هدف خاص و  منحصر به فردی داشتیم، تبلیغات عمومی نمی‌توانست خیلی اثربخش باشد. بنابراین تبلیغات ما بیشتر یا در گروههای مرتبط با خلاقیت و  کارآفرینی دانشگاههای معتبر انجام میشد یا در پادکست من با هدف قرار دادن کارآفرینان جوان و مشتاق البته از شرکت کنندگان دوره نیز میخواستیم به دوستانشان ما را معرفی کنند.

 

بعداً ، ما به یک جامعه پولی برای کارآفرینان جوان روی آوردیم. این محور به دلیل همه گیری و مسائل دیگر بود. استراتژی رشد ما با جامعه پولی مشابه قبل بود ، با این تفاوت که تا آنجا که می خواهیم می توانیم کارآفرینان را پیاده کنیم.

بعدتر استراتژی مان را به ایجاد گروه و اجتماعی از کارآفرینان جوان با پرداخت ورودی تغییر دادیم . مدل و استراتژی رشد مانند حالت قبل بود و تصور میکردیم  تهدیدی که پاندمی ایجاد کرده است را میتوانیم به فرصت تبدیل کنیم و با این اجتماع آنلاین میتوانیم مشکل عدم مقیاس پذیری را حل کنیم .

 

از چه زمانی کارها آن طوری که مد نظرتان بود پیش نرفت؟

صادقانه بگویم ، من در ابتدا اشتباهات اساسی زیادی مرتکب شدم.

در ابتدا ، ما بر جامعه هدف کارآفرینان 17 تا 23 ساله تمرکز کردیم. بدون اینکه توجه کنیم آیا می توانیم  شرکت کنندگان کافی مشابه در صنعت و مرحله از مسیر رشد باشند را پیدا کنیم یا خیر؟

و نتیجه این شد ما گروهی از 28 شرکت کننده را جذب کردیم  که در مراحل و صنایع مختلفی بودند. و مسئله ایجاد برنامه ای بود که برای کارآفرینان در مراحل و صنایع مختلف کاربردی و مفید باشد و این امکان پذیر نبود.

 

اشتباه دوم من این بود  که یک فرد تمام وقت را برای کمک به خودم در کارهای YEP استخدام کردم ، در حالی که آمادگی رهبری و مدیریت کسی را نداشتم. هنوز فرصت نظارت بر آنچه باید انجام میشد را نداشتم . خودم هنوز نمیتوانستم کارها را به ترتیب مناسب اولویت بندی کنم و خود برنامه کاری دادن به یک فرد دیگر و نظارت بر کارهایش برایم بسیار دشوار بود.

 

هنگامی که کرونا آمد عملا ملاقات های حضوری کنسل شد. دقیقا همان چیزی که ارزش و ایده اصلی پیشنهاد ما بر آن مبنا ایجاد شده بود. در ابتدای پاندمی کرونا ،روی ایجاد یک جامعه آنلاین پولی تمرکز کردیم و سعی کردیم از این تهدید به عنوان یک کاتالیزور برای یک مدل تجاری مقیاس پذیرتر استفاده کنیم. ولی متاسفانه کمتر کسی تمایل دارد  مبلغ قابل توجهی برای یک انجمن آنلاین پرداخت کند.

 

چه دلایلی باعث عدم موفقیت تان شد؟

با وجودیکه توانستیم اعضای گروه دیجیتال مان را بیشتر و بیشتر کنیم ، اما اکثر افراد به دنبال جلسات و ملاقات های حضوری بودند.

و هنوز جریان نقدینگی مثبت نداشتیم ، بنابراین وقتی میخواستیم برای سال 2021 برنامه ریزی کنیم و نوبت من بود تا استراتژی ادامه کار را مطرح کنم متوجه شدم این ایده تا موفقیت فاصله زیادی دارد.

در این مرحله ، من تنها فردی بودم که در YEP کار می کردم ، تقریباً 35 عضو مشترک داشتم و تعدادی از آنها از خیلی پیشتر غیرفعال و ناراضی بودند.

در آن لحظه ، متوجه شدم باید کل پروژه را ریست کنم و از ابتدا بسازم.

با دیگر شرکا تماس گرفتم و به آنها گفتم که فکر نمی کنم بتوانیم بدون هزینه و زمان قابل توجه YEP را به پروژه ای موفق تبدیل کنیم و پیشنهاد دادم که پروژه را تعطیل کنیم. و در کمال تعجب ، آنها هم موافقت کردند. و بعد از موافقت شرکا مبنی بر تعطیلی YEP با اعضا تماس گرفتم و طی چند هفته YEP بصورت کامل تعطیل شد.

بعد از تعطیلی YEP ، احساس آرامش میکردم، زیرا می دانستم  YEP آنطور که  برنامه ریزی کرده بودیم پیش نمی رود.

 

برای این پروژه چه هزینه هایی کردید؟ آیا درآمد هم داشتید و در نهایت چقدر پول از دست دادید؟

هزینه های ما شامل هزینه‌های استخدام خودم و یک کارمند بود که 2 ماه پس از معرفی عمومی استخدام شد. کمی برای بازاریابی و تبلیغات هزینه کردیم اما صادقانه بگویم مبلغ چشمگیری نبود. کل پروژه برای دو سال حدود 150 هزار یورو هزینه برداشت. بواسطه حق اشتراک و ثبت نامهایی که داشتیم 30 هزار یورو برگشت سرمایه داشتیم که زمانی که تصمیم به تعطیلی گرفتیم به شرکا گنندگان مرجوع کردیم .

 

اگر بخواهید از نو شروع کنید ، چه کارهایی را به شکل متفاوتی  انجام می دهید؟

اگر از ابتدا شروع میکردم در زمان تحقیقات ، نیازها و مشکلات پرسونا جامعه هدف‌ های متفاوت را دسته‌بندی میکردم و یک گروه رو انتخاب میکردم  و مصاحبه های بیشتری با همان پرسونا انجام میدادم تا بتوانم یک گروه مشخص را بهتر بشناسم و  mvp  من فقط به همین گروه پرسونا خدمات میداد به جای اینکه بخواهد به تعداد زیادی از افراد ارائه خدمات کند. اگر محصول یا خدمت مناسبی برای این گروه از جامعه مخاطبینم  پیدا نمیکردم ، حالا سراغ گروه دیگری میرفتم. اینها مفاهیم تناسب محصول-بازار است اما متاسفانه  تمرکزم را از دست دادم و سعی کردم به گروه زیادی خدماتمان را ارائه کنم.

با استفاده از آن MVP ، روی چشم انداز بزرگتر کار می کردم و آن را به قطعات کوچکتری تقسیم می کردم تا متوجه شوم چه کارهایی باید انجام شود و برای رسیدن به این هدف چه مهارتهایی مورد نیاز است.

و فقط زمانی شخصی را استخدام می کنم که پرسونا مشتریان بالقوه  و هدف مورد نظر،  از قبل تعیین شده وشفاف باشد.

ما اعضای فوق العاده ای داشتیم که  دوست داشتند کمک کنند اما من فکر میکردم خودم باید همه کارها را انجام دهم و مسئولیت همه چیز را به عهده بگیرم

 

چه منابعی را در حوزه کارآفرینی و راه اندازی کسب و کار پیشنهاد میکنید؟

 

کانال های یوتیوب :

• Valuetainment
• Garry Tan

کتاب ها :

• The Hard Thing About Hard Things – Ben Horowitz
• What You Do is who you are – Ben Horowitz
• Principles – Ray Dalio
• Range – David Epstein

 

پادکست ها :

• Masters of Scale
• The Tim Ferris Show