قبل از شروع مطالعه این مطلب، حتما به این موارد دقت کنید :

هدف گذاری به روش اسمارت همیشه و همه‌جا درست نیست و حتی می‌تواند ناکارآمد یا دردسرساز هم باشد.

  • روش هدف گذاری اسمارت، یک روش علمی و با اصل و نصب نیست و مورد تغییرات سلیقه ای مختلفی قرار گرفته است.
  • در این روش برخی ویژگی‌های مهم هدف‌گذاری ، کلا در نظر گرفته نشده است. به عنوان مثال چرایی اهمیت یک هدف بسیار مهم است که در هدف گذاری SMART به این فاکتور بسیار مهم هیچ اشاره ای نشده است.
  • همه‌ی هدف‌ها قابلیت کمّی شدن ندارند. مثل مدیر قاطع تر و مسئولیت پذیرتری بودن .

  • ماهیت بعضی از کارها اجازه‌ی هدف‌گذاری اسمارت نمی‌دهد. مانند طراحی و خلاقیت یا واحد تحقیق و توسعه. این جنس از کارها به ذهن باز و زمان آزاد نیاز دارند تا بالاخره در نقطه‌ی نامعلومی در آینده، خروجی مطلوب و قابل‌اتکایی را ارائه دهند.
  • ویژگی قابل دسترس بودن الزاماً ویژگی خوبی نیست. شاید برای اهداف ساده مانند فروش ایکس مقدار در ماه خوب باشد ولی بسیاری از کسب وکارها کارآفرینی های بزرگ بواسطه رویاپردازی های افراد بوجود آمده اند
  • در این روش احتمال اینکه کیفیت فدای کمیت شود زیاد است.

 

مطلب پیشنهادی : آیا هدف گذاری Smart همیشه مفید است؟

خب با این اوصاف چرا در مورد این روش، این مطلب را تهیه کرده ام؟!

چون به نظرم هنوز هم برای بعضی اهداف کسب‌وکار، میتواند خوب جواب بدهد. حتی اگر بصورت متعصبانه نخواهید این روش را پیاده سازی کنید و کیفیت را فدای کمیت نکنید، با اینحال در بخش های کمی که نیاز به خلاقیت یا تحقیق و توسعه نیست، میتواند برای شما مفید واقع شود.

از طرف دیگر شما به عنوان مدیر یا صاحب کسب‌وکار احتمالا با این روش به دفعات مواجه خواهید شد و آشنایی با این روش و نگاه منطقی به آن میتواند مفید باشد.

اگر از شما بپرسم هدف‌تان در شش ماه آینده برای کسب‌وکارتان چیست چه جوابی میدهید؟

احتمالاً می گویید “کسب‌و کارم موفق شود” یا “مشتری ‌هام بیشتر شوند”  و نهایتا چیزی در همین مایه ها.

اما اگر از شما بخواهم دقیق‌تر منظورتان از موفقیت کسب‌وکار یا مشتری بیشتر را بیان کنید، چطور؟ اگر از شما بپرسیم «موفقیت کسب‌وکار» برای شما به چه معناست؟

در حقیقت ، بسیاری از کسب‌وکارهای جدید یا کوچک هدف مشخصی ندارند. اغلب فکر می کنند تعیین دقیق اهداف برای شرکت‌ها و سازمان های بزرگ با حداقل چند سال سابقه است. و آنها هنوز آنقدر بزرگ نیستند که بتوانند اهداف مشخصی تعیین کنند و فقط سعی می کنند سرشان را بالاتر از آب نگه دارند.

طبق آمار رسمی میتوان ادعا کرد در چند سال اخیر “افزایش فروش” بزرگ‌ترین هدف  کسب و کارهای کوچک بوده است.

افزایش فروش هدف خوبی ست. اما اگر ندانید کجا می خواهید بروید، عموما طی راه تمرکزتان را از دست میدهید و از مسیری که شما را به هدفتان نزدیک میکند منحرف میشوید .

هدف “افزایش فروش” شبیه این است که برای مکانی در آن طرف شهر حرکت کنید ولی مسیر رسیدن به آنجا را ندانید.

عموما یک تفاوت بین  کسب‌وکارهای موفق و شکست خورده وجود دارد.  اکثر کسب‌وکارهای موفق ، صرف نظر از بزرگ یا کوچک بودنشان، مجموعه ای از اهداف مشخص  دارند.

آنها می دانند که می خواهند به چه چیزی برسند و برنامه ای را برای رسیدن به چیزی که میخواهند ترسیم کرده اند. وقتی هدف مشخصی نداشته باشید ممکن است معیارتان صرفا گام برداشتن و کارهایی را انجام دادن شود و بعد از مدتی دلخوش به اقداماتی شوید که نه تنها شما را به جایی نمیرساند بلکه فقط زمان و منابعتان را هدر دهد.

بعد از مدتی به خودتان می ‌آیید و میبینید فقط در حال کار کردن هستید ولی نتیجه دلخواه و رضایت بخشی از این همه کار کردن نمیگیرید.

قبول دارم تعیین اهداف بویژه برای صاحبان کسب‌وکارهای نوپا ممکن است در ابتدا کمی دشوار به‌نظر برسد ولی برای اینکه بتوانید شروع ساده تری داشته باشید روش اسمارت ممکن است روش مناسبی باشد.

هدف هایی که مشخص ، قابل اندازه گیری ، دست یافتنی و  مرتبط باشند که برای تحقق آنها یک محدوه زمانی مشخص تعیین شده باشد هدف هایی هستند که خصوصیات یک هدف اسمارت را دارند.

Specific
Measurable
Attainable
Relevant
Time-Bound

این اهداف با این مشخصات ، یک روش موثر برای برخی اهداف صاحبان کسب و کارها بشمار میروند تا بتوانند در مسیر تحقق این اهداف متمرکز بمانند و منابعشان را به شکلی موثر و نتیجه بخش مصرف کنند.

 

هدف گذاری اسمارت

 

چگونه  براساس روش اسمارت ، برای کسب و کارمان هدف‌های مناسب درنظر بگیریم؟

1-  هدفی که تعیین میکنید باید کاملا مشخص  باشد

اول از همه ، اهداف SMART شما باید واضح و روشن  و شفاف باشد. صرفا این هدف که ” می خواهم موفق شوم” . برای مدیری که میخواهد کسب ‌وکاری موفق و روبه‌رشد داشته باشد هدف مناسبی نیست.

هدف از تعیین هدف، این است که با تمرکز روی تحقق هدف، جهت یابی درستی در گام هایی که برای دست یابی به هدف برمیداریم داشته باشیم و در مسیر انجام اقدامات مختلف برای رشد و موفقیت کسب‌وکارمان، به بیراهه منحرف نشویم. بنابراین هرچه قدر هدف متمایزتر و مشخص تر باشد،  به جای حرکت به سمت محدوده ای مبهم به سمت نقطه ای مشخص‌تر حرکت خواهیم کرد.

بهترین اهداف، اهدافی هستند که شفاف و متمایز باشند. به عنوان مثال به جای اینکه هدف بگذارید “گرفتن پروژه های بیشتر ” ، ممکن است تصمیم بگیرید که می خواهید “در شش ماه اولیه سال، هر ماه حداقل دو پروژه جدید با سودآوری ایکس تومان جذب کنید”

وقتی هدفی خاص دارید ، می توانید بسیار راحت‌تر، بررسی کنید چه مراحل و اقداماتی در رسیدن به این هدف دخیل است.

در این مرحله ، شما باید چنین سوالاتی  را از خودتان بپرسید:

  • دقیقاً می خواهم به چه چیزی برسم؟
  • از نظر من موفقیت یعنی چه و با مبنای عدد و رقم چگونه تعریف میشود؟
  • چرا این هدف مهم است؟

به یاد داشته باشید ، در هر زمان می توانید بیش از یک هدف تعیین کنید و مجموعه ای از اهداف را داشته باشید ولی حواستان باشد این اهداف در یک راستا و برای تحقق یک هدف کلی تر باشند.

2- هدفی که تعیین میکنید باید قابل اندازه‌گیری باشد

اهداف شما همیشه باید به نحوی قابل اندازه‌گیری باشند، و معیار، روش اندازه‌گیری و سطح مطلوب آن هم مشخص شود تا معیاری برای تحقق آنها داشته باشید.

به این معنا که در تعیین هدف باید یک عدد یا درصد هم داشته باشید.  مثلا  به جای اینکه بگویید میخواهم مشتری های بیشتری در ماه “هر ماه 10 مشتری جدید ثبت نام کنند ” یا ” تعداد بازدید صفحات وب سایتمان 20 درصد در دو ماه آینده افزایش پیدا کند”

اگر برای هدفتان خط پایان قرار ندهید ، چگونه میتوانید متوجه شوید به آن رسیده اید؟

اگر در بازه های زمانی مشخص یه معیار برای ارزیابی میزان نزدیک شدن یا تحقق تان به هدف داشته باشید، می توانید پیشرفت کسب‌وکارتان را کاملا بررسی کنید.

در این مرحله ، شما باید چنین سوالاتی  را از خودتان بپرسید:

  • چقدر می خواهم میزان فروش/ترافیک وب سایت/تعداد فالوئرهای شبکه های اجتماعی را افزایش دهم؟
  • هر ماه چند مشتری/فروش/استعلام می خواهم داشته باشم ؟
  • چگونه میتوانم متوجه شوم هدفی که تعیین کرده ام محقق شده است ؟

چه قدر؟ چند درصد؟

3- هدفی که تعیین میکنید باید قابل دستیابی باشد

همه اهداف باید به اندازه‌ای چالش برانگیز باشند. زیرا اگر هدفی تعیین کنید که همین الان هم در دسترس‌تان هاست و نیازی نیست برایش قدمی بردارید چه فایده‌ای دارد؟

با این حال ، اهدافی که تعیین میکنید باید قابل دستیابی هم باشند.در غیراینصورت بارها و بارها ناامید خواهید شد.

بسیاری از صاحبان و مدیران کسب‌وکارهای نوپا یا کوچک، اهدافی تعیین میکنند که با توجه به نقطه ای که در آن هستند، بسیار دور از دسترس است و  تنها منجر به احساس سرخوردگی و شکست در آنها می شود.

شما نمی توانید یک شبه از یک کسب‌وکار سالم میلیاردر شوید، اما می توانید سالیانه گم به گام به این هدف نزدیک و نزدیک تر شوید.

تعادلی از واقع‌گرایی و چالش برانگیزی قسمت کلیدی این خصوصیت از تعیین هدف‌تان است. هدف‌تان باید به اندازه‌ای باشد که احساس کنید با تلاش و کوشش و صرف انرژی می‌توانید به آن برسید.

در این مرحله ، این سوالات  را از خودتان بپرسید:

  • چگونه می توانم این هدف را محقق کنم؟
  • این هدف چقدر واقعی و قابل تحقق است؟
  • چه هزینه‎ها و مسائل مالی را باید برایش در نظر بگیرم؟

 

4- هدفی که تعیین میکنید باید مرتبط و مناسب با کسب‌وکار شما باشد

تعیین هدفی که به کسب و کارتان و دغدغه های گسب‌وکارتان ارتباطی نداشته باشد بی فایده است. مثلا چون فلان برند مشهور این هدف را داشته است پس من هم که میخواهم روزی مثل او بزرگ و مشهورشوم، بهتر است همین هدف را درنظر بگیرم!

اهداف شما باید برای کسب و کارتان ارزش افزوده ایجاد کند و با سایر اهداف کسب و کارتان هماهنگ باشد تا مجموعه ای منحصر به فرد از اهداف، که در یک راستا و بصورت منسجم و هماهنگ هستند ایجاد کنید.

در این مرحله ، شما باید به شرایط فعلی بازار حوزه کسب‌وکارتان توجه کنید. به عنوان مثال ، اگر رکودی در راه است یا تعدادی از رقبای بزرگ جدیدا در بازار شما ظاهر شده اند و باید اقداماتی برای این شرایط در نظر بگیرید.

در این مرحله ، این سوالات  را از خودتان بپرسید:

  • آیا این هدف ارزشمند و فایده دار به نظر می رسد؟
  • آیا زمان مناسبی برای این هدف است؟
  • آیا این هدف با دیگر اهداف کسب‌وکارم مطابقت دارد؟

نکته : بسیاری از هدفگ‌ذاری‌های ناموفق از این نکته نشأت می‌گیرند که هدف تعیین‌شده، هدف خود ما و دغدغه‌ی خود ما نیست. فرد دیگری به شکل مستقیم یا غیرمستقیم برای ما هدف تعیین کرده است.(منبع: متمم)

 

 

5-  برای هدفی که تعیین میکنید باید یک فرصت زمانی درنظر بگیرید

همانطور که برای هدفتان باید یک اندازه یا درصد در نظر بگیرید، همچنین باید زمان بندی خاصی را نیز برایش در نظر داشته باشید. این به شما کمک میکند تا انگیزه‌تان را حفظ کنید و  احساس نکنید زمان نامحدودی در اختیار دارید. یکی از عواملی که منجر به شکست بسیاری از صاحبان و مدیران ‌کسب‌وکارهای نوپا میشود این احساس است که بصورت ناخودآگاه تصور میکنند فرصت نامحدودی برای موفقیت و پیشرفت دارند. پس اگر در این ماه نشد شاید در ماه بعد موفق شوند و همینطو ر زمان میگذرد و آنها همچنان در امید فرداهایی هستند که شاید هرگز نرسند.

وقتی یک فرصت زمانی برای تحقق هدفتان مشخص میکنید این امکان را دارید که اگر محقق نشد بررسی کنید علت هدم دستیابی به هدف چه بوده است؟

برای مثال اگر هدفتان افزایش 30 درصدی درآمد یا جذب 10 مشتری جدید است ، باید برای تحقق این هدف یک فرصت زمانی مشخص تعیین کنید.

آیا می خواهید درآمد خود را در یک ماه 30 درصد افزایش دهید؟ یا در یک سال؟ یا در 5 سال؟

در این مرحله ، این سوالات  را از خودتان بپرسید:

  • در حالت واقع بینانه در چه زمانی میتوانیم این هدف را محقق کنیم ؟
  • در 6 ماه آینده به چه اهدافی میتوانیم دست پیدا کنیم؟
  • امروز امروز چه کارهایی را می توانیم انجام دهیم؟

چون تعیین مهلت زمانی بسیار مهم است و اکثر صاحبان کسب‌وکارها ترجیح میدهند خیلی به خودشان در این مورد فرجه دهند اجازه بدید با یک مثال دیگر جلو رویم.

جمع بندی :

تعیین اهداف یک فعالیت هیجان‌انگیز و در عین حال چالش‌برانگیز برای صاحبان کسب‌وکارها ست. بسیار مهم است که بتوانید تشخیص دهید در هر مرحله از کار، با در نظر گرفتن اهداف بلندمدت، برای چه بخش‌هایی و به چه شکلی، باید هدف‌گذاری داشته باشید.

توجه داشته باشید که همیشه هدف‌گذاری بویژه به روش اسمارت جواب نمیدهد. گاهی در مدیریت کسب‌وکارهای نوپا، فقط باید شروع کنید و کاری انجام دهید تا بتوانید شناخت و آگاهی بیشتری نسبت به مشتریان و بازار بدست آورید و بازخورد بگیرید و بر اساس بازخورد دریافتی میتوانید مسیر و هدف کسب و کار را تعیین کنید

با اینحال برای برخی اهداف کمی ، با استفاده  از روش اسمارت و  ایجاد اهداف خاص ، قابل اندازه گیری ، دست یافتنی ، مناسب برای کسب‌وکار و در یک فرصت زمانی مشخص، می‌توانید پیشرفتـان را اندازه گیری کنید و در مسیر مد نظرتان حرکت کنید.